جدول جو
جدول جو

معنی رشوت خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

رشوت خوردن
(تَ نُ / نِ / نَ دَ)
رشوه خوردن. رشوت گرفتن. پاره گرفتن. اخذ پول یا مالی برای حق نمودن باطل یا ناحق نمودن حقی. (از یادداشت مؤلف) :
ازبهر قضا خواستن و خوردن رشوت
فتنه همگان بر کتب بیع و شرایند
رشوت بخورند آنگه رخصت بدهندت
نه اهل قضایند بل از اهل قفایند.
ناصرخسرو.
آنچه ز دست تو دهن می خورد
رشوت آسایش من می خورد.
امیرخسرو.
و رجوع به رشوت گرفتن و رشوه خوردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ قَلْ لُ کَ دَ)
رشوت خوردن. رشوت گرفتن. پاره گرفتن. (یادداشت مؤلف). رجوع به رشوت خوردن و مترادفات دیگر کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ کَ دَ)
فریب خوردن. گول خوردن: حمدونه این عشوه ها چون شکر بخورد و بر آب کار سوی ماهی رفت. (سندبادنامه ص 48).
کسی را بود کیمیا در نورد
که او عشوۀ کیمیاگر نخورد.
نظامی.
گر صادقی تو عشوه از آن قرص خور مخور
ور مرد رهروی دم ازین ره دگر مزن.
بدر چاچی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ تَ)
رشک آوردن. رشک آمدن. رشک ورزیدن: غیار. غیره. غیر. (منتهی الارب) :
رشک رقیب می خورم لیک عوض نمی کنم
با لب خنده خیز او دیدۀ گریه زای را.
ظهوری (از آنندراج).
و رجوع به رشک آوردن و رشک آمدن و رشک ورزیدن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ گَ دی دَ)
فریب خوردن. (از مجموعۀ مترادفات ص 264) (آنندراج) :
نخورده ز مردانگی ریو نفس
شده کشته در دست اودیو نفس.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شِ کُ دَ)
مضروب شدن. دریافت کردن ضربۀ مشت. صدمه دیدن از ضربۀ مشت:
بخوردم یکی مشت زورآوران.
سعدی.
- مشت بر دهان خوردن، اصابت مشت بر دهان:
از دست تو مشت بر دهان خوردن
خوشتر که ز دست خویش نان خوردن.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
کسی که رشوه و پاره می گیرد. (از ناظم الاطباء). رشوت گیر و مباشر آن. (آنندراج). رشوت خوار. و رجوع به رشوت خوار و رشوت ستان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لوت خوردن
تصویر لوت خوردن
طعام لذیذ خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
رشوه پذیر، رشوه گیر
دیکشنری اردو به فارسی